بیت اخر حرفامو میشنوی از لابه لای شعر اینجوری بهتره امابدون هنوز شب هام بدون اشک محال بگذره بودی کنار من اما چه سودو کور من بودم و خودم با این همه ولی از گوشه گیریهات خسته نمیشدم تو با خودم که هیچ با سایه یی خودم حرفی نمیزدی با این همه ولی به شب نشینی دلم خوش اومدی خوش اومدی از چی برات بگم وقتی نگفته هام با من اجیل شده حس میکنم دلم غمگین ترین دله روی زمین شده روزها که میگذرن اما محال که حسم عوض بشه اخه هر شب یه دره شعر منو به سمت تو میکشه روح خرابمو سمت تو میکشه امشب قراره که با خاطرات تو بشینمو باز دردو دل کنم با کاغذای شعر صبح رو ببینمو غرق خودم بشم با قطر های اشک رو کاغذ خیس این بیت اخره اما همیشه شعر پایان قصه نیست پایان قصه نیست
نظرات شما عزیزان:
پسرک بارانی ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت0:21---22 مهر 1392
|